خودبازتابی (self-reflection) و اهمیت آن
خودبازتابی (self-reflection) و اهمیت آن
خودبازتابی به معنای رسیدن به سطحی از تفکر عمیق است. در این سطح شما عمیقا به افکار، رفتارها، نگرش ها، احساسات و تمایلات خود فکر می کنید. سپس به ارزیابی دقیق آنها از ابعاد گوناگون می پردازید. این کار به شما در خودشناسی و درک خویش کمک شایانی می کند. اینکه درک کنید واقعا چه کسی هستید.
خودآگاهی به تمامی ابعاد زندگی شما کمک می کند. اینکه ارزش های خود را درک کنید، چارچوب فکری و اجتماعی داشته باشید، حد و مرزهای شخصی خود را بسنجید و تعیین کنید؛ دلیل افکار و رفتارهای خود را پیدا کنید. این خودآگاهی به تغییر نگرش و سطح اجتماعی شما کمک می کند تا رابطه با کیفیتی با خود و حتی دیگران داشته باشید. در ادامه این مقاله به اهمیت این مورد دقیق تر می پردازیم.
اهمیت خودبازتابی (self-reflection)
- امکان رشد و توسعه فردی بیشتر
- بهبود مهارت های ارتباطی و اجتماعی
- تصمیم گیری بهتر و انتخاب های درست
- نگرش و بینش جدید نسبت به موضوعات
- بالا بردن توانمندی خودمدیریتی
رشد و توسعه فردی :
این بخش شامل دو بعد مهم می شود. اولین مورد مرحله بررسی و سپس اقدام است. در مرحله اولیه شما باید به نقاط قوت و ضعف خود اشراف کامل داشته باشید. اشتباهات تکرارشونده خود را یادداشت و ثبت کنید. اینکه چرا و چه چیزی باعث تکرار آنها شده است را بررسی کنید. از تکرار آن خودداری کنید. حالا در این موقعیت نوبت به اقدام می رسد. باید سعی کنید نقاط قوت خود را تقویت و رشد دهید. سپس نقاط ضعف یا قابل بهبود خود را حذف یا با اقدامات کوچک اصلاح کنید. این دوبخش که باید از آنها بازخورد بگیرید، می تواند به صورت موثر در زندگی شخصی شما تحولات شگرفی ایجاد کند.
بهبود مهارت های ارتباطی و اجتماعی :
در این بخش به چرایی رفتارها و اندیشه خود می پردازید. اینکه چه دلیلی باعث شده است که این رفتار از شما سر بزند، می تواند به عوامل متعددی نسبت داده شود؛ مثل محیط بیرونی و اجتماعی که در این شرایط عوامل بیرونی هستند. باید آنها را تغییر دهید یا حذف کنید. اگر برای شما قابل تغییر نیست باید تماس ارتباطی خود را به حداقل برسانید تا از ناخودآگاه خود مراقبت کنید. شفافیت سازی در اینکه ریشه رفتار و افکار ما چیست؛ باعث می شود تا بتوانید برای آنها راه حل مناسبی بیابید. از نظر روانشناسی یکی از مهم ترین نقاط ضعف در کنش ها و واکنش های رفتاری کنترل احساسات است. اینکه احساسات شما برای رفتارها و نوع تفکر شما تصمیم نگیرد. با این روش می توانید میزان زیادی از روابط خود را از خطر انزوا نجات می دهید.
تصمیم گیری بهتر و انتخاب های درست :
در مورد تمام تصمیم گیری های زندگی خود سخت گیر باشید. وسواس در انتخاب های درست می تواند به شما در شناخت شرایط و سنجش بین غلط و درست گزینه ها کمک کند. گزینه های موجود را سنجیده و قبل از انتخاب آنها باید به نوع تاثیری که در زندگی شما می گذارد، عمیق تر فکر کنید. آینده نگری از تصمیم و انتخاب خود داشته باشید. فقط همان لحظه را در نظر نداشته باشید باید حتما به تصویری که از نتیجه تصمیم شما در آینده می بینید نگاه بازتری داشته باشید.
نگرش و بینش جدید :
قضاوت احساسی در زندگی آفت پیروزی است. پس در نتیجه این شمایید که باید کنترل و مدیریت احساسات خود را در دست بگیرید. اینکه بتوانید درس درستی از رخدادهای زندگی داشته باشید یک مهارت است. این مهم که بتوانید شرایط را به درستی ارزیابی کنید و منطق خود را قربانی حس های زودگذر نکنید باید شیوه نگرش شما باشد. نگرش مثبت نسبت به اتفاقات تلخ و شکست ها می تواند در ناکامی ها و ناامیدی ها به یاری شما بیاید و شما را از تصمیمات عجولانه نجات دهد. برای تغییر نگرش و بینش خود با افرادی که با شما طرز تفکر کاملا متفاوتی دارند ارتباط بگیرید. در کلاس ها و آموزش هایی شرکت کنید که به بازتر شدن نگاه شمادرباره اتفاقات مختلف کمک می کند. کتاب ها همیشه به شما در یادگیری تجربیات افراد دیگر کمک می کنند.
خودمدیریتی یک مهارت است :
شاید فکر کنید خودمدیریتی فقط در مواقع خشم و ناراحتی باید رعایت شود. اما امیال شما فقط به این بعد از اخلاقیات شما محدود نمی شود. باید در همه ابعاد زندگی خود که امکان تاثیرپذیری بالایی وجود دارد باید این مهارت را به کار گرفت. برای کنترل همه تمایلات غیرمنطقی باید از این مهارت کمک بگیرید تا به اجبار وارد برهه تصمیمات عجولانه و غیرعادی نشوید که می تواند تمامی ابعاد زندگی شما را به خطر بیندازد. پس بر روی تقویت مهارت خودمدیریتی خود سرمایه گذاری کنید.
راهکارهای خودبازتابی :
- از خودتان سوالات با پایان باز بپرسید.
سوالاتی از خود بپرسید که مجبور به تامل بیشتر شوید؛ به عنوان مثال درباره هرکاری که می خواهید انجام دهید اینکه چگونه آن را متفاوت تر پیش ببرید. در این مواقع احساسات و افکار خود را زیر نظر بگیرید. پس برای ذهن خود چالش و بازی طراحی کنید. سوالاتی که نمی توانید به آنها جواب روشن و دقیقی بدهید به شما کمک می کند تا عمیق تر فکر کنید و ابعاد متفاوتی را درباره موضوعی مورد بررسی قرار دهید.
- اتفاقات مهم و حس های عجیبی که تجربه کرده اید را پردازش کنید.
رویدادهایی که باعث حس های شادی و ناراحتی عمیقی در شما می شود را ثبت کنید. برای تحلیل جزئیات آن وقت بگذارید. تامل کنید که چرا این اتفاق برای شما رخ داده است. دوباره خود را در آن موقعیت تصور کنید. به موقعیت های مشابه آن که می تواند همان حس را در شما زنده کنند، فکر کنید.حال اینکه آیا می توانید حس یا واکنش متفاوت تری داشته باشید؟ یادداشت کردن به شناخت خود و اصلاح عادات رفتاری و فکری شما کمک خواهد کرد.
- با خودتان گفت و گو کنید.
قطعا همه در افکار خود با صدای بلند فکر می کنیم. حال سعی کنید بلندتر فکر کنید. اینکه بتوانید با خود بلند صحبت کنید به شما کمک می کند تا بتوانید با خود روبرو شوید و احساسات خود را بپذیرید. مرتب شدن افکار شما به این موضوع بستگی دارد که چقدر می توانید روی این موضوع تمرکز کرده و آنها را به دیگران انتقال دهید.
- نوشتن افکار و احساسات
یافتن پاسخی مناسب برای احساسات و تفکرات نیازمند شفافیت است. به روشنی آن ها را با جزئیات بنویسید. بعد ار نوشتن افکار خود و درک احساسات می توانید با خود واقعیتان روبرو شوید. این رویارویی باعث پذیرش می شود. بعد از پذیرش منطق شما فعال تر عمل می کند. این امر باعث می شود تا بتوانید در مورد تغییرات زندگیتان تصمیمات درست تری بگیرید.
و حواستان به این مورد باشد، زندگی شما را انتخاب هایتان می سازند.
سخن پایانی :
بعد از خواندن دانستنی های بالا باید به بازبینی رفتارها و تفکرات خود بپردازید. اینکه بتوانید با شناخت خود، تصمیمات درستی در زندگی بگیرید، یک مهارت همیشگی است که نباید از به روز رسانی آن غافل شوید. در وهله اول باید ریشه ای عمل کنید و سپس وارد بخش بازبینی و اصلاح شوید. به تک تک راهکارهای ارائه شده عمل کنید. نتیجه آن غیرقابل وصف است. قطعا با این روش ها می توانید تغییرات چشم گیری ایجاد کنید.